(?به نام تک مکانیک قلبهای تصادفی عاشق?)
چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوزم دوسش داری،
?
چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یک بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده،
?
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچی به جز سلام نتونی بگی،
?
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوسش داری،
?
چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی گل من باغچه ی نو مبارک???